مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:20134 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:7

چگونه حسد نورزيم و راه از بين بردن آن در درون انسان چيست؟

يكي از محرمات و گناهان كبيره حسد است كه خود نيز يكي از انگيزههاي غيبت به شمار ميرود. شخص حسود به مقتضاي حسادتي كه دارد همواره درصدد عيب جويي و تحقير محسود است و نميتواند نعمتي را براي ديگري ببيند و درست ميدارد و آرزو ميكند كه از او گرفته شود كسي كه با انگيزه حسد غيبت ميكند گرفتار سه عذاب ميشود:

1 - عذاب روحي در اثر حسادت، 2 - عذاب به خاطر گناه حسادت، 3 - عذاب هم از جهت گناه غيبت.

بنابراين، حسود در دنيا و آخرت خاسر و زيانكار است. آيات زيادي در قرآن مجيد در نكوهش حاسدان وارد شده است اين مطلب تا جائي پيشرفت كه قرآن مجيد در نكوهش حسد در سوره فلق به پيامبر گرامي اسلام (ص) ميفرمايد: و من شر حاسد اذا حسد؛(1) به خدا پناه ميبرم از شر حسود بدخواه، آن گاه كه حسد ورزد. لذا در روايتي امام صادق (ع) ميفرمايد:الحسد اصله من عمي القلب و الجحود لفضل الله تعالي و هما جناحان للكفر و بالحسد وقع ابن ادم في حسرة الأبد و هلك مهلكاً لا ينجو منه أبداً؛(2) حسد از تاريكي قلب و از انكار نعمتهاي خدا نسبت به افراد سرچشمه ميگيرد و اين دو [ تاريكي قلب و ايراد به اين كه چرا خدا به مردم نعمت داده است ] دو بال كفر هستند و به سبب حسد بود كه فرزند آدم براي هميشه در حسرت باقي ماند و به هلاكتي افتاد كه هرگز از آن رهايي نخواهد يافت. با اين روايت معلوم شد كه حسادت از چه چيزهايي ريشه ميگيرد، اما نكاتي را در مورد معالجه مرض حسد يادآور ميشويم: قبل از هر چيز بايد بدانيم كه علاج امراض نفساني هم چون حسد مركب از علم و عمل ميباشد اما علمي كه نافع براي علاج اين مرض ميباشد اين است كه انسان تأملي در بي ثباتي و فنا شدن اين دنيا داشته باشد و بداند كه عاقبت و سرانجام اين دنيا، مرگ ميباشد و مرگ هم حاسد و هم محسود، هر دو را به جهان آخرت انتقال خواهد داد. مهمتر اين كه انسان بداند كه دنيا اين قدر ارزش ندارد كه به واسطه آن بر بندگان خدا حسادت ورزي و به قول شاعر:

دنيا آنقدر ندارد كه بر آن رشك بري

اي برادر كه نه محسود بماند نه حسود

تا چشم بر هم زنيم خواهيم ديد كه محسود و حاسد، هر دو در خاك پوسيده و فاسد گرديدهاند و نام ايشان از صفحه روزگار محو شده و در آخرت، به كارهايي كه در دنيا كردهاند، درماندهاند و به قول شاعر:

آخر همه كدورت گلچين و باغبان

گردد به دل به صلح چو فصل خزان شود در نتيجه وقتي بداني كه حسد تو بر كسي، باعث ضرر دين و دنياي تو ميشود و به محسود مطلقاً ضرري نميرسد، بلكه نفع دنيا و آخرت به او عايد ميگردد و به حاسد ضرر ديني ميرسد و آدمي را به عذاب الهي گرفتار ميكند. انسان مبتلا به اين صفت، پيوسته در حزن و اندوه و هميشه در غصه و غم است؛ زيرا نعمتهاي خدا به واسطه حسد حاسد از محسود قطع نخواهد شد و هر نعمتي كه خدا به او ميدهد بار غمي بر انسان حسود ميگذارد، لذا حاسد علي الدوام مغموم و محزون و تنگدل و پريشان خاطر ميباشد. پس چقدر نادان است انساني كه دين و دنياي خود را فاسد كند و خود را در معرض غضب پروردگار و مبتلا به آلام زياد نمايد در حالي كه اصلاً فايده يا لذتي براي او نداشته باشد، از اين رو با علم به اين مسائل، انسان بايد بكوشد تا اين رذيله اخلاقي را از خود دور نمايد.

اما عملي كه نافع براي شفاي مرض حسد است: اين كه بر آثار لوازم خيرخواهي شخصي كه بر او حسد داري، مواظبت كني و تصميم بگيري كه برخلاف مقتضاي حسد خود عمل كني و به جاي تكبر بر آن شخص، تواضع را در پيشگيري و به جاي غيبت و بدگويي او در مجامع و محافل، زبان را به مدح و ثناي او گشايي، و اگر از ديدن او ملال و ناراحت و عبوس و ترش رو و درشت گوي شوي، خود را به خوش كلامي و شكفته رويي با او عادت دهي و اگر حسد، تو را از انعام و احسان نسبت به او منع ميكند، عطا و بذل را نسبت به او زياد كن و چون بر اين اعمال مداومت كني، ملكه انسان ميگردد و ماده حسد از انسان قطع ميگردد. ضمن اين كه وقتي محسود، شما را چنين يافت، قلب او با شما صاف و پاك ميگردد و محبت شما در دل او جاي ميگيرد و آثار محبت او در خارج نيز ظهور ميكند و وقتي او را اين چنين يافتي، در دل او را دوست ميداري و با او دوستي و رفاقت ميكني و شائبه حسد بالمره مرتفع ميگردد. اين دستور عملي براي معالجه كليه صفت حسد است كه براي هر نوعي از آن علاج مخصوصي است كه سبب آن اعلم از حب رياست و كبر و حرص و خبائث نفس و غيبت و غير اينها قطع شود.(3)

1 - فلق (113) آيه 5.

2 - مستدرك الوسائل، ج 2، ص 327، باب 55، به نقل از مهدوي كني، نقطههاي آغاز در اخلاق عملي، ص 298 - 299.

3 - اقتباس از آيت الله مكارم شيرازي، زندگي در پرتو اخلاق؛ آيت الله مهدوي كني، اخلاق عملي، ص 294 - 304 و مرحوم ملااحمد نراقي، معراج السعاده، ص 347 - 358.

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.